این جا توی اتاقم مهمان دارم شیرکوند و همتی از دو دنیای متفاوت آمده اند به دنیای من کسی که شاید توی خیابان حاضر باشد من را بزند این جا دارد یک شب شاد شاد را برایم رقم می زند...
[ بدون نام ]
سهشنبه 25 خردادماه سال 1389 ساعت 08:16 ب.ظ
من هنوز وقتی به آقای گ فکر میکنم دلم برای نبودن اونجوری اش (نبودن مثل قبلش و شکلی که برایم در ذهنم تصویر شده بود )تنگ میشود و اشتباها انگار که بغضم بگیرد و بگوید نه ! من آقای گ قبلی را میخواهم ..... .
ای خدا آدم را به غلط کردم می اندازی...
[ بدون نام ]
چهارشنبه 26 خردادماه سال 1389 ساعت 09:52 ق.ظ
اتوپیای فضایی من ولی در این موارد اشتباهی غمش میگیرد . ربطی هم به /آدم/ اسم برده در پاسخ کامنت بالایی ندارد.
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
من هنوز وقتی به آقای گ فکر میکنم دلم برای نبودن اونجوری اش (نبودن مثل قبلش و شکلی که برایم در ذهنم تصویر شده بود )تنگ میشود و اشتباها انگار که بغضم بگیرد و بگوید نه ! من آقای گ قبلی را میخواهم ..... .
ای خدا آدم را به غلط کردم می اندازی...
اتوپیای فضایی من ولی در این موارد اشتباهی غمش میگیرد . ربطی هم به /آدم/ اسم برده در پاسخ کامنت بالایی ندارد.