چرک نویس

چرک می نویسد و به او می گویند چرک نویس

چرک نویس

چرک می نویسد و به او می گویند چرک نویس

مرد دوم چیره شده بود . او که ساعت بیولوژیکش با خورشید تنظیم تنظیم بود گقت این جا می خوابیم به سبک بدوی . صدای شر شر رودخانه برایشان لالایی می گفت و ستاره ها آن ها را با حسرت نگاه می کردند . شهر داشت نورش را به صورتشان می زد و مرد اول هم فکر می کرد از آن جا نیست بلکه آن جا گم شده است . بعد هر دو خسته شدند و در خواب عمیق بدویشان فرو رفتند...

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد