[ بدون نام ]
چهارشنبه 16 تیرماه سال 1389 ساعت 01:27 ق.ظ
من قیم ش .ولی چطور؟
می توانی هماهنگ کنی بیایی بگیریش ببریش خانه یتان منتهی بجه داری کار سختی است چون خواندن خط من خودش پروژه ی وحشتناکی است! در ضمن قیم داستان دانشکده هم با آن بد رفتاری کرده و ماه هاست تایپش نمی کند می توانی سراغ آن هم بروی که خیلی زیاد است! چه ذوقی کردم باز قیم مجانی پیدا کردم!...
[ بدون نام ]
چهارشنبه 16 تیرماه سال 1389 ساعت 01:36 ب.ظ
"ولی چطور ؟" من کاملا معنی میداد : تعارفی که نه شدنیست. آخی حالا کوچولویتان راهی ندارد جز بابای سخت کارش را. شاید هم یک "باز هم قیم مجانی" دیگر.
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
من قیم ش .ولی چطور؟
می توانی هماهنگ کنی بیایی بگیریش ببریش خانه یتان منتهی بجه داری کار سختی است چون خواندن خط من خودش پروژه ی وحشتناکی است!
در ضمن قیم داستان دانشکده هم با آن بد رفتاری کرده و ماه هاست تایپش نمی کند می توانی سراغ آن هم بروی که خیلی زیاد است!
چه ذوقی کردم باز قیم مجانی پیدا کردم!...
"ولی چطور ؟" من کاملا معنی میداد : تعارفی که نه شدنیست.
آخی حالا کوچولویتان راهی ندارد جز بابای سخت کارش را. شاید هم یک "باز هم قیم مجانی" دیگر.