چرک نویس

چرک می نویسد و به او می گویند چرک نویس

چرک نویس

چرک می نویسد و به او می گویند چرک نویس

نطفه

دارم شب ها با او زندگی می کنم گوینده ی داستان که شخص اول نیست و این قسمت کمتر پیچیده ی اوست . دارد خبرنگاری می کند برای پول در یک روزنامه ی پاچه خوار معمولی...  تمام زندگی دانشجویش متفاوت از این بوده که دارد انجام می دهد به نوعی تسلیم زندگی است و این باعث شده بلندپروازیش اوج نگرفته بمیرد . ولی این برایش بد نبوده از آن لحاظ که باعث شده از زندگیش رنج نبرد . از زن ها بیزار شده  در همان دوران دانشجویی که سعی می کند نرم نرم بگویدش ولی داستان زندگی دانشجویی نیست داستان مربوط به شخص اول است...


و


پنگوئن ها...



و عشق من است برای کتابی که اولش بنویسم:


تقدیم یه زمین عزیزم و تمامی پنگوئن هایش


اصلاْ احتیاط نخواهم کرد جوانی های ونه گات را از قبر بیرون می کشم می گذارم توی شهرم زندگی کند و داستان بنویسد...



نظرات 3 + ارسال نظر
ناشکیبا جمعه 12 شهریور‌ماه سال 1389 ساعت 10:56 ب.ظ http://www.nashakiba.ir

خیلی جالب بود لذت بردم .
به من هم سر بزن[گل][گل][گل]

2mim جمعه 12 شهریور‌ماه سال 1389 ساعت 11:00 ب.ظ http://www.2mim.org

سلام
وبلاگ جالب و جذابی دارین اگه مایلین باهم تبادل لینک داشته باشیم
در صورتی که مایل هستید مارو با عنوان .::دومیم | سرگرمی و تفریح ::. لینک کنین و خبرشو بهم بدین تا با عنوان دلخواه لینکتون کنم.
موفق باشید

[ بدون نام ] شنبه 13 شهریور‌ماه سال 1389 ساعت 02:58 ق.ظ

کلی ذوق دارم تا زمان وضع حمل و اون اعتراف بزرگ :‌ زمین عزیزتان ... (چقدر این یک جمله من را یاد آقای فورد م انداخت ..یکهو دلم براش تنگ شد ...)

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد