چرک نویس

چرک می نویسد و به او می گویند چرک نویس

چرک نویس

چرک می نویسد و به او می گویند چرک نویس

پیر ِ مرد

دستش را روی لای مو های سفیدش می کند . روی صندلی نه نوییش نشسته دارد به آسمان زل می زند و ابر های سیاه و سفید در هوای نیمه بارانی یک جای خیلی دور از شهر دارند ورجه وورجه می کنند . آرام آرام تاب می خورد . وقتی همه ی هم سن و سال هایش دارند به نوه ها و نتیجه هایشان فکر می کنند . دارد به نوشته هایش فکر می کند و به بزرگ ترین کتابی که نوشت و دارد می نویسد . کتابی که فصل به فصلش متفاوت است و یقینناْ خواننده های نداشته اش را راضی نگه نمی دارد . کتابی که هر ورقش با یک حسرت خواهد بود هر فصلش یک آه خواهد داشت . تا این جا که کتابش همه چیزی داشته که در تصورمان هم نمی آمد از فکر علم عشق هنر آزادی و ...

باید دید ادامه اش را چه طور می نویسد . چند چیز دیگر هست که در تصورمان نیاید ؟ پیرمرد چپقش را برمی دارد کبریتی روشن می کند و پک عمیقی می زند . آه می کشد و فصل جدید را این طور شروع می کند :

او هنوز تنها بود و می گذراند و می نوشت...

زنده!

نوعی زندگی است که تمام توانت را می گذاری تا هفته بگذرد آخر هفته بروی تفریح...

البته این برای همه نوع زندگی اعم از مفرح . غیر مفرح جواب می دهد با تفریحات متفاوت...

فضایی هایی ها هیچ کتابی نخواهند داشت

گاهی فکر می کردم وقتی پیر شدم می نشینم یک کتاب حجیم در مورد محسن ها می نویسم ولی حالا فکر می کنم عبث است هیچ کس تا تجربه یشان نکند نمی داندشان یا نمی فهمدشان...

تجربه هایی که خیلی هایشان را کمتر کسی بکند...

ترکیب دوتایی همین طوری

داشتم فکر می کردم اگر آمدیم و الان من همین طوری عروسی گرفتم . این همه آدمند که باید دعوت شوند

یک سری پایشان را توی عروسی مختلط نمی گذارند .

یک سری پایشان را توی عروسی غیر مختلط رقص دار نمی گذارند .

یک سری پایشان را توی عروسیی که در آن آهنگ پخش شود نمی گذارند .

یک سری پایشان را توی عروسیی که در آن آهنگ پخش نشود نمی گذارند .

یک سری پایشان را توی عروسی غیر مختلط رقص ندار نمی گذارند .

یک سری پایشان را توی عروسی غیر مختلط نمی گذارند .

باید چه کرد؟


خدا رو شکر یک معمایی قبل از این مطرح است کسی که تمام این اطافیان را درک کند که گوشه ای از تناقضات من است کیست که بیاییم و بتوانیم با هم زندگی کنیم با این وضع دختر های کنونی!؟ که خود به خود صورت مساله ی ماسله قبل را پاک می کند!



اگر کسی منتظر است که ادامه ی داستانم را بگذارم و فصل های بعدی را باز نویسی کنم باید بگویم انگیزه اش را ندارم! حد اقل حالا...