پیرمردی که پا در خانه ی جوانیش می گذارد . دنبال چیزی است که گم کرده است . وگر نه نوستالژی می کشد .
"هی خونه قدیمی می دونی چند تا دفتر داستان از آخرین باری که اومدم تموم کردم؟ خیلی پیر شدم. خیلی . "