چرک نویس

چرک می نویسد و به او می گویند چرک نویس

چرک نویس

چرک می نویسد و به او می گویند چرک نویس

مشکل

مشکل اساسی این داستان نویس ها و سناریونویس های ما این است که نمی دانند:
واقعیت دروغ جذابیتی ندارد اما دروغ واقعی است که داستان ها را می سازد و جذاب است
این طوریاست که سناریو می نویسند برای جبهه در کافه هنر و برای هنر داستان می نویسند در جبهه وقتی تا حالا دانشگاه نرفته اند یک سناریو می نویسند برای دانشگاه وقتی پایش را از پارک وی آن طرف تر نگذاشته داستان می نویسد در مورد فلاکت جوادیه! حالا چند صد میلیون هم عمو ضرغامی کرد تو... ببخشید حلقومتان مجبورید این کار ها را بکنید؟
ببخشید این سریال هاو این جشنواره تلویزیونی سیما بدجوری فشار آورده به من حیف این همه پول آن وقت داستان نویس های قهارمان باید برای یک لقمه نان خودشان را جر بدهند

گم

مدتی است می خواهم بروم گم شوم کسی آدرسش را دارد؟...

هیچ چیز شانسی نیست!

GF در فیزیولوژی : growth factor در خیابان : girl friend

این چهارشنبه اصلاْ سوری نیست!

 متنم برای نشریه خودمان:

واقعاْ عجیب است خیلی عجیب اند این آدم بزرگ هایی که عمداْ نوشته ی روی کبریت بی خطر را باور کرده اند! 

شاید می دانستند و می دانند که با تک تک این خلال های معصوم کبریت چه ها که می توان کرد. 

نمی دانم ار جان ما چه می خواهند!؟ یکی را توی کوی انداختند و یکی را توی سر در ۵۰ تومنی و یکی را بین اتاق بسیج و انجمن و یکی را توی اتاق اساتید و یکی را توی درس و مشق و یکی را توی نظم و کمیته ی انضباطی و ناخداشناسانه حتی یکی را توی مسجد و... 

ولی حتماْ می دانستند وگر نه هر بچه ای هم یک بار با کبریت بازی کند و جایی را آتش بزند می فهمد خطر بازی با آتش را!!! 

نه اینان می دانستند و خوب هم می دانند که که کبریت ها را کی و کجا بیندازند که خوب خوب بسوزد... 

قومی غریبی اند این کبریت اندازان! کبریت را می اندازند و تقصیر را گردن آن هایی که می سوزند می اندازند!! حتی حکم صادر می کنند و بازداشت می کنند و زندان می برند و ...!!! 

واقعاْ می خواهم بدان که آیا از صرف سوختن لذت می برند؟ یا دلشان خوش است به همین که دارند از روی آتش می پرند و بازی می کنن؟!بعد هم خاکستر ها را جمع کنند و بریزند دور؟ قطعاْ هم می داننداین خانه روزی همه اش خاکستر می شود ویران می شود. این آتش خانمانسوز است... 

چه قدر غم انگیز است نوای مارش پیروزیشان بعد هر آتش که عادت کرده اند حتی با آن گوش عمو سبزی فروش و بقال سر کوچه را هم کر کنند... 

چه غم انگیز تر ار آن ماییم که داریم از عمقمان می سوزیم و شعله هاشان هیچ مجالمان نمی دهد که بفهمیم دقیقاْ کیانند. البته خبر ندارند که حتی هاله یشان از پشت شعله ها هم قابل تشخیص است! 

آهای شما که مغرور و سرمست کبریت می پرانید من همان میم الف کاف الف نیم سوز شده ی خودتان هستم دارم هشدار می دهم نه اصلاْ التماس می کنم به پایتان می افتم به خدا گاز این خانه سال هاست که نشتی دارد و گاز دارد همین طور جمع می شود مواظب باشید . آخر این آتش همه گیر خواهد شد و خود سرمست عزیزتان هم خواهید سوخت. این حادثه خانمان برانداز است خانه ویران کن است... 

آهای آتش باز های حرفه ای آهای کبریت پران ها... 

دوستدار شما و آقای ایمنی سردبیر