چرک نویس

چرک می نویسد و به او می گویند چرک نویس

چرک نویس

چرک می نویسد و به او می گویند چرک نویس

سفر مرا به باغ کودکیم برد...

در گوشه ای از این دنیا باغ بزرگی بود با درختان زیرفون و کاج های تیره رنگ و خانه ای قدیمی که دوستش داشتم . مهم نبود که آن خانه دور باشد یا نزدیک ُ مهم نبود که آن خانه گرمابخش گوشت و پوست و سرپناه من باشد یا نباشد . حالا که آن خانه به صورت رویا در آمده همین بس که لااقل برای پرکردن شب های من وجود داشته باشد . من دیگر آن پیکر فرو افتاده بر ماسه ها نبودم ، این طرف می رفتم آن طرف می رفتم ، دوباره کودک همان خانه شده بودم ، با تمام خاطراتش ، با بوهایش ، با خنکی راهرو هایش ، و با تمام سر و صدایی که بدان جا روح می داد.


آنتوان دو سنت اگزوپری

نظرات 1 + ارسال نظر
سونیا جمعه 27 فروردین‌ماه سال 1389 ساعت 11:49 ق.ظ

از کدوم کتابشه؟

هنوز توی ایران چاپ نشده معرفیش خواهم کرد

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد