چرک نویس

چرک می نویسد و به او می گویند چرک نویس

چرک نویس

چرک می نویسد و به او می گویند چرک نویس

بله من خیلی نگرانم برای فردا! نه برای امتحان ساعت ۱!

برای این که بینشان کدام توالی را بعد از آزادی کاملم رعایت کنم گزینه ها این است:

دیدن فیلم طلا و مس

دیدن بهرنگ

نوشتن داستان جدید نصفه کاره در سیاه و سپید

خریدن طومار کتاب های جدیدی که باید بخرم

دادن هدیه ی تولد علی طبا

رفتن و سر زدن به شرکت سابق

رفتن به آرایشگاه

رفتن به کلاس ساز دهنی 

سر زدن به همشهری داستان

رفتن به تئاتر کالیگولا یا مده آ

...

همه ی این ها باید در یک روز جا شوند دارم از استرس دارم می میرم!




نظرات 3 + ارسال نظر
[ بدون نام ] پنج‌شنبه 3 تیر‌ماه سال 1389 ساعت 09:06 ق.ظ

من اینجا یک عدد کامنت گم کرده ام ، شما ندیدینش ؟‌ (دیگه دارم شک میکنم کامنت م پست شد یا نه!)

شده از بس از این کامنت های تبلیغاتی می آید اشتباهی لای آن ها پاک شده معذرت می خواهم...
منم پست دعوت م جواب می خواست!!!....

س پنج‌شنبه 3 تیر‌ماه سال 1389 ساعت 08:00 ب.ظ

کامنت کوچولویم را می خواهم! :(( کشتیش؟ :(( یک مادر هیچ وقت قاتل فرزند کوچولویش را نمی بخشد!

باور کن تقصیر من نبوده خودش رفته بود لای بچه تخص های اعدامی تبلیغاتی ! منم همه یشان را دسته جمعی کشتم. حواسم نبود...

س شنبه 5 تیر‌ماه سال 1389 ساعت 10:59 ب.ظ

کالیگولا را رفتی؟

نه در آن روزی که آن همه برنامه ریختم با دوست هایم نشستیم ۵ ساعت مونوپلی بازی کردیم! وقتی زیاد برنامه برای خودم بریزم معمولاْ عاقبتش همین است!

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد