چرک نویس

چرک می نویسد و به او می گویند چرک نویس

چرک نویس

چرک می نویسد و به او می گویند چرک نویس

الهام!

باید یک چیز جدید را شروع کرد!

فقط تا همین جایش را به من گفتند بقیه اش را نمی دانم!


چون چیز هایی که دارد تمام می شود خیلی شده اند!

این خیلی سنگین بود جدا نوشتم

به دوست دخترش هم کمتر می رسد

آدم کارمند می شود باید سردرد بگیرد!

غر

آدم وقتی کارمند شود سردرد هم می گیرد . نگران چند گفت و گوی ساده اش هم می شود با آقای فلانی و بیساری . باید سر یک قران دو قران ها هم چانه بزند . باید دوستش را تهدید کند که برای لعنتیی چند از آن شکایت می کند . شب ها آن قدر خسته است که حال ندارد هیچ کاری بکند حتی وبلاگش را نگاه هم نمی کند . نگاهش به خیلی چیز ها علت ومعلولی می شود اگر آن کار را کرد این کار را بکنم! و .... . دیگر به بچه هایش نمی رسد و حتی خیلی وقت ها یادش می رود سه روز دیگر یکیشان وارد جامعه می شود .

آدم وقتی کارمند شود باید سردرد بگیرد!

خدا پارتی

خدایا پارتی گرفتی قبول 

یه شب دو شب....

آخه یه ماه که مهمونی نمی گیرن!



عصر یک روز داغ تابستان !

از سری بهانه های بزرگ زندگی من

پیپ بعد از افطار آدم را تا فضا می برد!