چرک نویس

چرک می نویسد و به او می گویند چرک نویس

چرک نویس

چرک می نویسد و به او می گویند چرک نویس

اعترافات!

حالا که کمی برف ها کنار رفته دیدم چقدر انبوهی از ناگواری های ناشی از دوشنبه آن جا قایم شده بودند .

گفتم برایشان این جا بنویسم تقصیر دیشبش بود که طوفان آمده بود و آتش سوزی بود و پر بود ار بلا ! بعد باید بگویم که آن ها هم تقصیر یکسری اتفاقات قبلش بوده که خودشان تقصیر یکسری اشتباهات قبل است و همین طور...

... آن کاری بابا و مامان کردند اشتباه بود و ...

... آن کار آدم و حوا و ...

... آن کار خدا و ...

بی خیال همه اش تقصیر من بود . همین جا بیشتر اتفاقات نا گوار را به عهده می گیرم!...

موقعیت شغلی در خطر

جهانم پر شده از چیز هایی که حتی نوشتنشان برای خودم هم مهلک است!...

در چنین شب های بی فریاد رَس
روزِ خوش در خواب باید دید و بَس

اگر ۵ تومن توی جیبم بود یک شب توی پناه گاه می خوابیدم اگر ۱۰ تومن بود دو شب و ...

اگر تمام داراییم بود تا ۵ تومن آخرش آن جا می خوابیدم بعد می آمدم به جهنم ...

هیچ چیز برای از دست دادن این جا نمانده!

در طول یک شب همه چیز فاجعه می شود خوشی چه قدر زود می شکند...

بعد همین شب مادر یک روز می شود...