چرک نویس

چرک می نویسد و به او می گویند چرک نویس

چرک نویس

چرک می نویسد و به او می گویند چرک نویس

حماقت

به همه چیز شک کردن واقعاً حماقت بار است!

(وقتی طرف بغلش می کند می گوید دوستش دارد با زهم شک دارد گفته یا نه!)

تولدت مبارک جان لنون دوست داشتنی . به یادت امروز اجرای yesterday ات را تمام کردم ...  و در آخر این که روش مردن و قاتلت را خیلی دوست دارم.

با احترام

احوالیات صبح های بی فروغ

دانشکده شده شکنجه گاه برایم هیچ کس نیست از با هم بودنش لذت ببرم به جز: آقا داوود صبح ها من را که می بیند می گوید دیشب احتمالاً چه می کردم ...

غیر از این ارتباط انسانی ارتباط با صندلی آخر حیاط است که از آن هم لذت می برم ...

 و غیر از این که احتمالاً این رنج کشیدن فقط به یک امید است که یک روز شده یک پنگوئن را نجات بدهم...

چیزشناسی

و قانونی است شاید از سری نا نوشته که هر چیز زود شروع شد زود تموم شد و هر چیز دیر شروع شد دیر تموم شد!

یک اتفاق مهیج افتاده یک نفر که اصلاً نمی شناختم من را پیدا کرده می گوید اثر هنریم و می خواهد مدل sculpture portrait اش بشوم...

- حالا چرا من ؟

- یک نیمه هنرمند حس ششم دارد!

- حالا این حس ششم چی دیده توی من؟

- خودت رو دست کم گرفتی...