چرک نویس

چرک می نویسد و به او می گویند چرک نویس

چرک نویس

چرک می نویسد و به او می گویند چرک نویس

خواب بیداری

- خوابای خوب ببینی

- تو هم همین طور...

- راستی قبل این که بخوابی یه سوال کنم راستشو می گی ؟

- معلومه آره...

- دوست داری خواب چی ببینی؟

- هومممم... حالا که خیلی چزایی که تو خواب نمی دیدم تو بیداری دارم می بینم   می خوام خواب بیداری ببینم...



درمان درد

- انگار همه چیز دست به دست هم دادن ما رم اذیت کنن همه دوستای دیروز انگار چشم دیدن امروز ما رو ندارن...

- الان ناراحتی و استرس داری عزیزم؟

- آره از چشمام خوندی؟


محکم توی بغلش فشارش می دهد


- همه اش از تو تنم در اومد حالا می تونیم دوباره خوش بگذرونیم...

این داستان ماست

هیچ وقت دوست نداشتم داستان هایم این طوری پیش برود که دارد داستان ما پیش می رود .

به خودم می گویم شاید این یک داستان روتین است که قسمت های سختش این جاهاست و درست مثل داستان ها کودکانه با خوبی و خوشی با هم زندگی کردند آخرش است!...

آه از این آشنایی آه...

آرام آرام می لغزید روی نرمی بی پایان و نرم نرم رفقتند تا تا لای هم قفل شدند . سعی بود در درک تمام حجم بدون از دست دادن حتی یک میلی متر مربع و انتقال روحشان بهم . گرمای ملایم و خواب آلودگی فرحبخشِ آن هر دو را مست کرده بود چنان که داشتند کم کم روی هم تلو می خوردند . رفت وبرگشت های تلو تلو خورانه چنان می گفت که در هم غرق شده اند و دارند دست و پا می زنند که بیشتر غرق شوند. بعد از غرق شدن صفت همدیگر را فشردند طوری که بخواهند یکی شوند...

- راستی دقت کردی دستامون از ما آشنایی سریع تر و عمیق تری دارن؟ 

قانون دسته دوم و سوم

هیچ قاعده ای ندارد هیچ قانونی ندارد هیچ گروهی هیچ آدمی در امان نیست که دوست داشته شود!